حجتالاسلام والمسلمین، محمد علی ابطحی، یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز، که بحث کاندیداتوری سید محمد خاتمی درششمین انتخابات ریاست جمهوری ایران برای اولین بار از سوی تشکل متبوعش مطرح شده بود در دهمین سالگرد این انتخاب در گفتوگو با خبرنگار تاریخ سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به طرح دیدگاههای خود در این باره پرداخت.
وی با یادآوری زاویه نگاههایی که نسبت به انتخاب خاتمی وجود داشت، گفت: « در یک زاویه انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رییسجمهوری مطرح است که قرار نبوده انتخاب شود و زاویهی دیگرآن است که به دلیل وقوع جریانهای بعدی مربوط به این روند در تاریخ ایران آن را به یک مقطع قابل ذکر تبدیل کرد که حتی مخالفان دوم خرداد نیز این حادثه را انکار نمیکنند.»
وی ادامه داد:« آن دسته از افراد که به عنوان نقطهی مثبت به دوم خرداد نگاه میکردند، موافق و آن دسته که به عنوان نقطه منفی نگاه میکردند مخالف بودند ؛ اما هیچ کس در این شک ندارد که این یک نقطه با بعد منفی و مثبت قابل توجه و ماندگار است و خواهد بود.»
وی که بررسی جنبش دوم خرداد را در دو بعد جداگانه لازم برمیشمرد، از اتفاقات اجرایی دولت برآمده از واقعه دوم خرداد و اتفاقاتی که تاثیر طبیعی این ماجرای تاریخی بوده به عنوان این دو بعد نام برد و در تبیین پیش زمینههای حادثه دوم خرداد دو ماجرا را قابل توجه عنوان کرد و اظهار داشت: « در مرحله اول بخشی از اتفاقات عملیاتی است که معمولا زمان دوم خرداد رقبای خاتمی و یا خود خاتمی راجع به آنها صحبت و فعالیتهایی که می بایست صورت پذیرد را بررسی میکردند، از طرفی نیز فشارهای حکومتی ظاهر میشود که به منظور حمایت از رقیب در صحنه ظاهر شده بود.»
انقلاب اسلامی برآمده از آزادیخواهی و دموکراسی خواهی بود
این عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه تاکید کرد:« انقلاب اسلامی برآمده از آزادیخواهی و دموکراسیخواهی که درجامعه با نگاه پیشرفت و آرمانهای پیشرفتطلبانهای به وجود آمد نیز این گونه نقد میشود که توقعات زیادی را برای جامعه به ارمغان آورده است و این دسته توقعات در جامعه به تقاطعی رسیده بود که نقاط التهابآور و نگرانیآور در جامعه ظاهر شد.»
ابطحی با تاکید بر گفتههای خود در این زمینه خاطرنشان کرد:« پس از پیروزی انقلاب، این حرکت بر سر دو راهی رسید که از یک طرف مردم به انقلابی که ایجاد کردند، پایبند بودند اما از طرف دیگر آنچه در صحنهی سیاسی اتفاق افتاده بود و سلایقی که در حال انجام شدن بود مورد پذیرش عموم جامعه قرار نگرفته بود.»
وی در ادامه حرکت انقلاب را در درون مورد پسند دانست و تصریح کرد: « با وجود این که خود مردم انقلاب کرده بودند ودر این حرکت ارزشهایی را به دست آورده بودند، اما آنچه در صحنه سیاسی وجود داشت بعضا روشها و سبکهای غیرقابل قبولی بود و نتیجهی این تضاد منجر شد که از درون حرکتی اصلاحی شکل بگیرد و در نهایت معنای اصلاحات در این نقطه پدید آمد.»
این عضو مجمع روحانیون مبارز ادامه داد:« اتفاقی که در این بین افتاده بود نوعی حرکت اصلاحی به شمار می آید که از درون شکل گرفت و حل آن حرکت، نفی روشهای موجود و روشهای غیرمسالمتآمیز و نفی برخی دعوتها به براندازی بود که در این بین آرامترین و پرسودترین تلاشی که یک حرکت اصلاحی میتوانست به وجود آورد، ظهور دوم خرداد بود .»
مهمترین نقطه دوم خرداد نفی برخی شیوههای حاکم در جامعه بود
وی همچنین مهمترین نقطه عزیمت حرکت اصلاحی دوم خرداد را نفی برخی شیوههای حاکم برشمرد و اظهار داشت:« ظهور این جریان در دوم خرداد وابسته به فردی بود که ظرفیت پرکردن این جایگاه خالی در جامعه را داشته باشد و همچنین ضمن پیشتازی در اصلاحطلبی توانایی خود را پس از کسب آراء به نمایش بگذارد.»
ابطحی خاطرنشان کرد:« سید محمد خاتمی ظرفیت متمایزی در آن ایام داشت و مهمترین خصوصیتی که در آن ایام نظر مردم را به خود جلب کرد پایبندی جدی نظرات او به حرمت انسان، احترام گذاشتن به انسان و به مبانی آزادی بود که تمامی این مسائل را از حوزهی دین بیان کرد و در نتیجه شخصیتی بسیار موثر برای آن فضا به وجود آورد.»
وی که ظرفیت موجود در جامعه را پیش زمینهی اصلی حرکت اصلاحات می خواند، تصریح کرد:« در کنار این ظرفیت جامعه ، شخصیتی موثر مانند خاتمی توانست حرکت و اهداف اصلاحات را به سرانجام مطلوبی برساند، همچنین حامیان این شخصیت عنصر سومی بشمار می آیند که به صورت طبیعی با شرکت در انتخابات هم از جانب حکومت و هم از جانب پایبندی به ارتباطات با خاتمی و موافقانش در صحنه حاضر شدند و خاتمی با ظرافت بسیار این دو طیف را به نفع حرکت اصلاحی پوشش داد.»
وی در ادامه سه عنصر را در گزینش اصلاحات خاتمی دخیل دانست و گفت:« آمادگی و ظرفیت جامعه برای حرکت اصلاحی، حامیان و اقشار مختلف سید محمد خاتمی وخود شخصیت خاتمی سه عنصری بودند که موجب شدند اصلاحات شکل بگیرد و حضور این سه عنصر در اصل پیروزی انقلاب نیز قابل مشاهده است، حضور حمایت اقشار مختلف جامعه، وجود رهبری توانمند و تعیینکننده و در آخر عصیان جامعه در قبال برخی روشها را می توان به عنوان سه عنصری که از اول انقلاب پذیرفته شد و دربه ثمر رسیدن آن حرکت موثر بود، برشمرد.»
ابطحی روش انتخابی اصلاحات را روشن ترین فکری خواند که میتوانست اصل حرکت اصلاحی را ایجاد کند و ادامه داد:« اما همچنان این نگرانی وجود داشت که مجموعهای در آن دوره که مورد قبول برخی از جمله برخی بخشهای امنیتی بود که روش و اخلاق امنیتی خود را اسلامی میدانست، برای مقابله با حذف یکپارچگی کشور و حفظ آنچه آن را امنیت و اسلام میخواند تمامی امکاناتش را بسیج کرد و حتی در این میان هیچ مرز اخلاقی شناخته شده نبود، از این دست نشانه میتوان به تیتر اول یک روزنامه و سخنرانی برخی که "نظر مقام معظم رهبری به ناطق نوری است" و همچنین سخنرانیهای برخی مجالس مذهبی و برخی نماز جمعهها اشاره کرد که در نهایت تاثیر مثبتی بر جریان اصلاحات باقی نگذاشت.»
این سوال هنوز مطرح است که چرا ماجرای کارناوال عصر عاشورا به طور جدی پیگیری نشد
وی همچنین در بارهی ماجرای کارناوال عصر عاشورا با اشاره به جزئیات آن ، خاطرنشان کرد:« به جز اطلاعات مبهمی که آن زمان برای ما به دست آمد و در مجموع متوجه شدیم افرادی در شهرک غرب و عصر عاشورا در خیابانها شعار میدادند و همچنین مداحی نیز گفته بوده است که "مردم عصر عاشوراست، مواظب باشید که کسی میخواهد بیاید" اطلاع زیادی نداشتیم ، اما پس از انتخابات جزئیات این پرونده به صورت جدی پیگیری شد و تمامی دستاندرکاران عوامل دخیل شناسایی شدند اما نتیجهی آن در محافل عمومی مطرح نشد و این سوال نیز برای خودم مطرح است که چرا این حادثه به طور جدی پیگیری نشد.»
این عضو مجمع روحانیون مبارز در زمینه ساماندهی و تغییر فضای حاکم برقبل و بعد از انتخابات خاطرنشان کرد:« با توجه به اینکه خاتمی وزیری انتخاب کرد که قدرت مدیریت و اصلاح آن جریانها را نداشت در سالهای اول حرکت اتفاقات تلخی رخ داد و همان اتفاقات باعث شد تا این امکان پدید آید که نوعی پالایش جدی در وزارت اطلاعات از عناصر قبلی صورت بگیرد، در نهایت امنیت جایگاه خود را پیدا کرد و وزارت اطلاعات تلاش میکرد تا امنیت را به صورت عمومی در جامعه ایجاد کند که با موفقیت زیاد دراین عرصه حضور پیدا کرد.»
ابطحی درادامه گفتوگو با ایسنا با اشاره به جایگاه رئیس جمهور در قانون اساسی ایران، خاطرنشان کرد:« در آن زمان توقع تغییر در تمامی ابعاد جامعه وجود داشت، اما به صورت کلی زمانی که این انتخابات صورت گرفت قدرت رئیس جمهور در بخشی از قوه مجریه و بخشی از قوای سه گانه بود که این جایگاه تناقض و پارادایمی را به وجود آورد و در جامعه توقعات معقول و تغییر درجهی حوزهها را ایجاد کرد، میتوان دراین راستا به حوادث 18 تیر، حوادث کوی دانشگاه و همچنین بخشهایی از حاکمیت اشاره کرد که با در دست داشتن امکانات به مقابله با این بخش پرداختند.»
این عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه با تاکید بر این اصل که معیارها و اعتقادات حرکت جبههی اصلاحات با ظرفیتهای کشور همخوانی داشت، افزود « اما این معیارها واعتقادات با تقسیم قدرتی که بر اساس قانون اساسی در حاکمیت وجود داشت، همخوانی نداشت و مردم نیز نمی توانسنتد آزادیهای معقول همراه با حفظ ارزشهای دینی را به جامعه عرضه کنند.»
ظرفیت شعارهای خاتمی در جامعه وجود داشت
وی ادامه داد:« ظرفیت شعارهای خاتمی در جامعه وجود داشت، اما ظرفیت آنچه به عنوان اصلاحات مطرح شد، وجود نداشت، و از سوی دیگر نیزاین دو حوزه در مدیریت بود که یکی افراطیون ضد اصلاحات و فضاسازیهای بسیار وسیع و امکانات وسیع و دیگری افراطیون درون اصلاحات را شامل میشد که تنها به ارائه شعارهای زمان رای گیری ختم نمیشد.»
ابطحی در ادامه با استناد به سخنان خاتمی مبنی بر اینکه" بر اساس قانون اساسی این کشور به ریاستجمهوری انتخاب شدهام" تاکید کرد:« در این میان اگر عدهای نمیپذیرند که قانون اساسی مطلق است و درونش اشکالاتی وجود ندارد بی اهمیت است،اما خاتمی صادقانه گفت که من بر اساس این قانون اساسی آمدهام و از این روی افرادی که بحث تغییر قانون اساسی را مطرح کردند طبیعتا غیر از آن مجموعهای بودند که در رای گیری شرکت داشتند.»
ابطحی در ادامه خاطرنشان کرد:« در این میان مشکلی که بر اقدامات خاتمی وارد است، عدم نظارت او بر جریان اصلاحات و مدیریت آن است تا با نظارت وی مشخص شود که چه کسانی درون اصلاحات نقش دارند. در نهایت خاتمی مدیر این مجموعه نشد و در درون اصلاحات نقشی را بر عهده نگرفت ، تنها به عنوان رئیس جمهور فعالیتهای جاری خود را اجرا کرد و به تبلیغ دیدگاههای مورد نظر خود پرداخت، با وجود اینکه ظرفیت مناسبی در جامعه برای به ثمر رسیدن آنها وجود داشت، اما افراطی که درون و از بیرون جبهه اصلاحات وجود داشت ، دست به دست هم دادند تا برداشت متفاوت از آنچه انتظار می رفت در جامعه ایجاد کند.»
این عضو مجمع روحانیون مبارز همچنین به تفاوت انتظارات موجود در جامعه نسبت به دولت نهم و دولت خاتمی اشاره کرد و گفت:« انتظاراتی را که خاتمی به وجود آورد محتوایی بود (بحث آزادی، مردم سالاری و...) و در همهی تاریخ این قبیل انتظارات روندی را داشته است، از این روی که این اصلاحات نیازمند فرهنگ سازی است و به عمق لایههای زیرین یک جامعه نفوذ میکند می توان مدعی شد که اقداماتی محتوایی و عمیق صورت گرفته است.»
وی تاکید کرد:« نفوذ شعارهای خاتمی در لایههای زیرین خیلی جدیتر از لایههای رویی قابل احساس است و لایههای زیر مورد توجه مردم که در تاریخ سیاسی اخیر ایران اتفاق افتاده، آشنایی آنها با حقشان است و اظهار نظر مردم در خصوص دیدگاهی که در جامعه مطرح میشود.»
ابطحی در ادامه تصریح کرد:« در شرایط کنونی و با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد نیز در برابر یک واکنش طبیعی از درون جامعه روبرو هستیم که آن واکنش طبیعی مربوط به لایههای زیرین است که در طول این 10 سال رشد کرده و در آن لایههای زیرین انسان فهمیده است که حرمت دارد و بنابراین بسیاری از اتفاقات موجود در جهان را مورد سوال قرار میدهد.»
شعارهای خاتمی از لایههای زیرین جامعه رشد کرد
وی در خصوص نظرات و پیشرفت لایههای زیرین خاطرنشان کرد:« شعارهای خاتمی از لایههای زیرین رشد کرد و به لایههای رویی آمد که میتوان نتیجه گرفت خاتمی و شعارهایش بر لایههای زیرین تاثیر خود را داشته است، اما احمدی نژاد لایههای زیرین را نفی کرد و در روترین لایه که زندگی و معاش جامعه باشد با عدد و رقم توانست به جامعه و ملت راهکار بدهد، البته این کار بالعکس نگاه توسعه خاتمی و حرکت اصلاحات نیازی به فرهنگ سازی و زمان ندارد.»
وی در ادامه این بحث افزود:« این جریان با اینکه به زمان و فرهنگ احتیاج ندارد به طور کامل قابل نقد و قضاوت است و تمامی کسانی که در داخل کشور از جناحهای مختلف دستی در اقتصاد داشتند این شعارهای دولت اخیر را نقد کردند، اما در مقابل شعارهای دوم خرداد در زمینهی توسعه سیاسی با ریشه در زیربنای جامعه، مورد تایید صاحبنظران قرار گرفته است.»
ابطحی که در دور اول ریاست جمهوری خاتمی مسولیت ادارهی دفتر رییس جمهور را بر عهده داشت، تنها مشکل موجود بر سر راه اصلاحات را سرعت زیاد آن حرکت عنوان کرد و گفت:« به قدری سرعت حرکت اصلاحات در جامعه زیاد بود که حتی با وجود اینکه خاتمی در آخرین سالهای ریاست جمهوری خود رادیکالترین سخنرانیها و شعارهارا بیان کرد. اما باز هم از سوی برخی مردم به عنوان فردی کندرو مورد قضاوت قرار گرفت.»
وی ادامه داد:« از سوی دیگر در انتخابات ریاست جمهوری نهم شاهد آن شدیم که آخرین نفر اصلاحات با اختلاف 300 هزار، جای خود را به احمدی نژاد داد و 11 هزار نفر نیز به عنوان تحریم این امر که چرا خاتمی اصلاحات را وارد ایران کرد و هم اینکه چرا هنگامی که اصلاحاتی بود، سرعت معتدل و قابل قبولی را برای حرکت انتخاب نکرد به اصلاحات پشت کردند و نتیجهی انتخاب دولت فعلی شد و اگر عجولانه تصمیم گرفته نمیشد، تجربهی 8 ساله اصلاحات میتوانست مسائل بسیاری را نهادینه کند.»
وی برای نمونه از نهادینه شدن جریان اصلاحات در میان جامعه به سخنرانی خاتمی در دانشگاه تهران اشاره کرد و گفت: « با وجود اینکه خاتمی در آن جلسه یکی از رادیکالترین سخنرانیهایش را ارائه داد، اما باز هم مورد اعتراض دانشجویان قرار گرفت که چرا صحبتها و فعالیتهای اصلاح طلبانه بیشتری را ارائه نمیدهد.»
ابطحی با اشاره به اظهارات مهندس موسوی مبنی بر اینکه تنها شرط برای کاندیدای ریاست جمهوری در دست داشتن یک رسانه است، افزود:« رسانه و همراهی رسانه ملی میتواند بهترین راه برای نشان دادن فعالیتهای یک دولت و اطلاع رسانی برای مردم باشد ،اما در دوران 8 ساله خاتمی برای اولین بار دولت بدون رسانه تجربه شد و به عنوان مثال در جریان خبر راه اندازی سد کرخه با قابلیتهای آبرسانی و تامین برق روستاهای منطقهی گرم سیر خوزستان شاهد آن بودیم که رسانه ملی علاوه بر بیان خبر راه اندازی سد بر این نکته تاکید کرد که با آغاز به کار این سد روستاهای بسیاری به زیر آب خواهد رفت و این منفیترین خبری بود که در این حوزه میتوانست گفته شود.»
وی با خاطرنشان کردن این مساله که موتور محرکه جریان اصلاحات در رسانه ملی وجود داشت اما امکانات اصلی رسانه در تضاد با دولت مصرف میشد، تصریح کرد:«اما در دولت نهم به دلیل همراهی رسانه با این دولت تاکنون موفقتر عمل کرده است، از سوی دیگر نیز در زمان 8 ساله دولت خاتمی سفرهای استانی وجود داشت و اولویت با استانهایی بود که کار کارشناسی برای آنها صورت گرفته بود و همچنین بر اساس میزان قدرت بودجه دولت تعهدات و وعدهها ارائه میشد.»
وی در ارزیابی نسبت به اظهاراتی که بر مبنای آن گفته میشود اصلاحات درک واقع بینانهای ندارد توضیح داد:« این عدم درک قابل قبول نیست و من معتقدم که در سیاست هیچ امری همیشگی نیست،اما واقعیت قضاوت میشود، این نکته که حضور شخصیتی در یک شرایط بد باشد و یا همیشه بد باشد. یا نزدیکی به شخصیتی خوب باشد یا همیشه خوب باشد ثابت نیست و اسم این تغییر عدم درک از واقعیت نخواهد بود.»
این عضو مجمع روحانیون مبارز تاکید کرد:« شاید حضور فردی در یک مقطع زمانی به نفع جریانی باشد و در مقطع دیگر به ضرر آن و ارائه این موضوع حرکتی عقلانی است. شاید بتوان گفت که درگیری با ساختار قدرت در صحبتهای اصلاح طلبان، غیرواقع بینانه باشد، اما کنار زدن هاشمی رفسنجانی و در زمانی دیگر حمایت از او ، با توجه به موقعیت سیاسی و واقع بینیها در بخشهای دیگر بود.»
وی در ادامه به جریان قتلهای زنجیرهای اشاره کرد و گفت:« در صورتی که خاتمی 4 نفر را اعلام میکرد و محکم در برابر این حرکت خود میایستاد، با این کار باعث میشد که دیگر قتلهای زنجیرهای در کشور اتفاق نیفتد، در ماجرای قتلهای زنجیرهای با وجود اینکه همهی حاکمیت با خاتمی همکاری کرد، اما یک مرتبه عدهای عامل قتلهای قبلی را افراد دیگری عنوان کردند و یک مجموعهای از قدرت حاکم را در برابر این جریان قرار دادند و بخشی از قدرت را از حمایت دوم خرداد حذف کردند.»
ابطحی در تبیین جریان اصلاحات و ویژگیهای آن نیز گفت:« اصلاحات چون یک جریان عمومی جداست میتواند به عنوان جنبش مطرح شود. اما این جریان فراگیر عمومی طبیعتا بیشتر جنبش بوده است. در اصلاحات وحدت نظر کاملی بود ، اما در یک سری از روشها و اینکه چه روشهایی باید جایگزین آن باشد، دچار اختلاف شدند.»
اگر همکاری و حمایت در جنبش اصلاحات وجود داشت میتوانست نقطهی بسیار قویای باشد
این عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامهی گفتوگو با ایسنا در ارزیابی نسبت به تاثیرات گستردگی طیف اصلاحات گفت:« طیف گسترده یکی از ابعاد مثبت اصلاحات بوده است و برای این جنبش اگر همکاری و حمایت وجود داشت میتوانست نقطهی بسیار قوی باشد که متاسفانه تمامیت خواهیهای دوران حاکمیت مانع شکلگیری این نقطه شد.»
وی در ادامه خاطرنشان کرد: « یک سر این طیف که از رئیس جمهور حمایت میکرد، ملی مذهبیها قرار داشتند که در برابر طرف دیگر طیف که سیاست را حمایت میکردند بسیار مثبت بود و این نقطهای بود که به راحتی نصیب هر حکومتی نمیشود، اما این نکته مثبت در دوران خاتمی ظهور پیدا کرد که متاسفانه عدم استفاده از این بعد مثبت به دلیل بحثی که تمامیت خواهان نخواستند که دیگر خواهی به وجود بیاید، رشد و پیشرفتی نداشت و متوقف شد.»
سازماندهی افکار عمومی برای حمایت از اندیشههای اصلاح طلبانه کار بسیار دشواریست
ابطحی همچنین با تاکید بر اینکه جنبش اصلاحات با اعضایی مثل ما که آن را مدیریت میکند کاملا متفاوت است تصریح کرد: «جنبش اصلاحات ظرفیت لازم را دارد اما خیلی امیدوار هستم که اعضایی که اصلاحات را مدیریت میکنند توانایی و ظرفیت لازم را داشته باشند. در داخل خود حرکت اصلاحات با ایجاد یک سری محدودیتها نتوانستند حرکت را به درستی مدیریت کنند و از ابتدا امکان کامل مدیریت را فراهم نکردند. در این زمینه میتوان به عدم توجه خاتمی به مدیریت اصلاحات اشاره کرد، در صورتی که قدرت رهبری او بر اصلاحات وجود داشت بیشترین ظرفیت اصلاحات نمایان میشد.»
وی در پایان با اعتقاد به این نکته که اگر اصلاحات خواهان موفقیت باشد باید عدالت محور باشد، اظهار داشت:« آینده کشور بیشتر قدرت محور خواهد بود، قدرتهای نظامی، اطلاعاتی، مردمی، افکار عمومی و ارتباطاتی همگی از عوامل قدرتی است که ظهور مییابد. بنابراین اگر اصلاحات بتواند در این بازی قدرت وارد شود،میتواند آینده خوب و روشنی برای خود رقم بزند و دست جدی در آینده قدرت داشته باشد، باتوجه به اینکه یکی از ابزارهای جدی قدرت در آینده سیاسی کشور افکارعمومی است، سازماندهی افکارعمومی برای حمایت ازاندیشههای اصلاح طلبانه کار بسیار دشواری است.»
گفتوگو از خبرنگار ایسنا: مریم سادات میرشمسی
http://isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-928835&Lang=P
دوم خرداد از دل انقلاب اسلامی و باوفاداری به آرمانهای اصیل آن و به ویژه بر جنبهی مردمسالارانه نظام و تاکید بر تن دادن به لوازم آن و نگاهداشت حق و حرمت مردم و راهگشا به سوی آزادیهای اساسی و اصلاحات در همه عرصهها و ساختارهای اقتصادی، علمی، اجتماعی و روابط خارجی، برآمد. دوم خرداد علیرغم جفاهایی که به آن شد و سوء استفادههایی که از هر طرف از آن به عمل آمد و فشارهای آشکار و پنهانی که برای مأیوس کردن مردم از راهی که برگزیده بودند اعمال گردید، دوم خرداد چیزی نبود جز تشخیص گفتمان و حدیث فکری و عاطفی جامعهای که به صورت فزایندهای جوانتر، باسوادتر، مشارکتجوتر و متوقعتر میشود. بر این اساس من اندیشه و راهی را موفق میدانم که واقعیت این تحول را درک کند، خود را با آن هماهنگ نماید و از عهدهی عمل به تعهدات خویش برآید. گفتمان مردمسالاری، آزادی و تعامل با جهان ـ نه تقابل با آن ـ که گفتمان غالب روزگار ما است، بازتاب این دگرگونی و خواست بوده و هست بر گرفته از کتاب نامه ای برای فردا
سلام
احمدی نژاد قرار بود تو چهارمین سفر استانی خودش به کرمون بیاد که نمی دونم به چه دلایلی لغوش کرد اما 2روز پیش تو بیست و هشتمین سفر استانیش به کرمون اومد اما با 5/4ساعت تاخیر . نمی دونم می دونید که این موقع تو استان و مخصوصا تو شهر کرمون به خاطر تغییر ندادن ساعت ها از ساعت 10 کم کم گرم می شه دیگه ساعت 1 به بعد دیگه نمی شه گرمارو تحمل کرد شدت گرما بین ملت تا حدی بود که ماشین آتش نشانی وسط جمعیت اومده بود و رو مردم آب می پاشید چه عدالت جالبی تو مملکت ما حاکمه . بعدشم که وسط صحبتاش مردم به استاندار اعتراض کردند و وسط صحبتای احمدی نژاد شعار دادند ((استاندار بی غیرت نمی خوایم نمی خوایم))که رییس جمهور گفت اگه استاندار نداشته باشید نمی تونید زندگی کنید منم عقیده دارم اگه استاندار نباشه بهتره. حالا امروز احمدی نژاد قراره بیاد رفسنجون الان دیگه باید وارده رفسنجون شده باشه منم اجباری از طرف مدرسه باید می رفتم اما چون خیلی ازش خوشم میاد دارم می دوم تا بهش برسم!!!!!
حالا چون روز جمعس از هر مدرسه 12 تا 200 نفر باید اجباری برن تا جمعیت شلوغ بشه حالا ببین این جمعیت ها از کجا میان وقتی هم نری با برخورد مقامات مدرسه روبه رو می شی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
تولد پیامبر اسلام که مصادف با تولد امام ششم شیعیان حضرت صادق علیه السلام است، از سالهای اولیه ی انقلاب هفته ی وحدت نام گرفته است. دلیل این نامگذاری اختلاف تاریخی شیعه و سنی است که آنها ۱۲ ربیع الاول و شیعیان ۱۷ ربیع الاول را روز میلاد پیامبر میدانند. آیت الله منتظری این فاصله را به عنوان ایام شادمانی ولادت پیامبر، هفته ی وحدت سنی و شیعه نامیدند. از همان ابتدای این نامگذاری، جریانات تندروی شیعی در داخل و خارج که همواره نقش مهمی در جناح سنتی مذهبی داشتند با مسئله ی وحدت شیعه و سنی مخالفت میکردند. حتی با آیت الله منتظری که آن روزها قائم مقام رهبری بود نیز مخالفتهای جدی میکردند و معتقد بودند ایشان سنی زده است. این مجموعه ها به گروه ولایتی ها معروف بودند؛ با آنکه میدانستند منظور از وحدت، همکاری و دوری از بغض و کینه است و به معنای تغییر مذهب نیست. هنوز نیز این جریان افراطی شیعی در داخل و خارج ایران فعالند. از سوی دیگر گروههای افراطی سنی بودند که بیشتر در زیر عنوان وهابیت فعالیت میکردند و مرتب فتوای تکفیر و یا قتل شیعه را میدادند. اینها نیز هنوز در سطح جهان اسلام حضور جدی دارند. در اثر این دو تفکر افراطی در طول سالهای گذشته هزاران انسان مسلمان قربانی شده اند. کاش این رهبران افراطی مذهبی مسلمان که قرآنشان کشته شدن بیگناه یک فرد را مساوی با کشته شدن همه ی انسانها میداند، به فکر خونهای ریخته شده جنگهای مذهبی می بودند و به جای توجه به مرید به سربلندی و پیشرفت و آزادی مسلمانان می اندیشیدند. گرچه این ای کاش هم مثل خیلی از ای کاش های دیگر همواره ای کاش میماند. جنگی که هم اکنون در بسیاری از نقاط جهان اسلام در حوزه شیعه و سنی وجود دارد، از تاریخ جنگ صلیبی هم شرم آورتر است، زیرا که همه پیروان یک پیامبرند.
مهم نیست که چه قدر اخبار موفقیت های هسته ای برای دنیا مهم است و چه قدر واقعیت دارد؛ اما اگر پارسال، بعد از جشن بزرگ هسته ای مذاکره کنندگان راهی برای همکاری با دنیا در این پرونده پیدا می کردند، امسال دو قطعنامه تصویب شده علیه ایران وجود نداشت؛ و اگر امسال بعد از جشن دوباره هسته ای که دیروز برگزار شد، همکاری با دنیا جدی شود، کشور از بحران های سخت تر آینده نجات پیدا می کند. بعد از جشن های بزرگ پیروزی، که نشانه ی قدرت است به جای مغرور شدن باید به نفع کشور مشکلات بین المللی را حل کرد. اگر چنین کنند، شادی موفقیت را بین همه ملت ایران که در آینده باید مشکلات تحریم ها را تحمل کنند تقسیم کرده اند. گرچه تاریخ ایران پر از فرصت سوزی است.منبع:www.webneveshteha.com
مهم نیست که چه قدر اخبار موفقیت های هسته ای برای دنیا مهم است و چه قدر واقعیت دارد؛ اما اگر پارسال، بعد از جشن بزرگ هسته ای مذاکره کنندگان راهی برای همکاری با دنیا در این پرونده پیدا می کردند، امسال دو قطعنامه تصویب شده علیه ایران وجود نداشت؛ و اگر امسال بعد از جشن دوباره هسته ای که دیروز برگزار شد، همکاری با دنیا جدی شود، کشور از بحران های سخت تر آینده نجات پیدا می کند. بعد از جشن های بزرگ پیروزی، که نشانه ی قدرت است به جای مغرور شدن باید به نفع کشور مشکلات بین المللی را حل کرد. اگر چنین کنند، شادی موفقیت را بین همه ملت ایران که در آینده باید مشکلات تحریم ها را تحمل کنند تقسیم کرده اند. گرچه تاریخ ایران پر از فرصت سوزی است.منبع:www.webneveshteha.com
در هفته ی گذشته در چند جلسه گزارشی از سفر اخیر آقای خاتمی به مصر را شنیدم. خود آقای خاتمی هم در جلسه ی مجمع روحانیون مبارز به تفصیل سفرش را تعریف کرد. وزیر اوقاف مصر برای انجام سخنرانی افتتاحیه ی همایش بزرگ دنیای اسلام و جهانی شدن از آقای خاتمی به عنوان یک اندیشمند صاحب نظر در دنیای اسلام دعوت کرده بود. البته خارج از همه ی پروتکل های موجود، در اولین روز ورودش به مصر برنامه ی دیدار با آقای حسنی مبارک، رئیس جمهور گذاشته بودند. در همایش دنیای اسلام و جهانی شدن که شخصیت های دینی و دانشگاهی از کشورهای مختلف دعوت شده بودند، آقای خاتمی مقاله مهمی ارائه کرده است. قرار بوده که آقای خاتمی این سخنرانی را به فارسی بخواند. گوشی های ترجمه برای عرب زبانان نبوده. همانجا تصمیم گرفته که خودش ترجمه عربی سخنرانی اش را به عربی بخواند. در دانشگاه های جده و لبنان و بحرین هم قبلاً دیده بودم که عربی میخواند و انصافاً خوب میخواند. آقای جنتی و هیأتی بلندپایه از طرف جمهوری اسلامی به عنوان نمایندگان رسمی ایران در این اجلاس شرکت و سخنرانی اقای خاتمی را مثل سایر نمایندگی های کشورها گوش داده بودند. گرچه در خطبه های نماز جمعه اصلاً به این جلسه اشاره نکردند و وقتی گزارش سفر مصر را دادند، فقط گفتند در آنجا کسی به ایشان گفته که در جهان اسلام دو نفر محبوبند: سید حسن نصرالله و محمود احمدی نژاد. آقای خاتمی در کتابخانه اسکندریه و دانشگاه معروف الازهر هم سخنرانی کرده است. در هر دو جا اساتید دانشگاه و شخصیتهای معروف سیاسی و فرهنگی و روحانی و رهبران ادیان و حتی مخالفان رسمی حکومت و اسلامگرایان مثل رهبران اخوان المسلمین پای صحبت های آقای خاتمی حاضر بودند. شیخ الازهر که خود را به نوعی رهبر اهل سنت میداند و خیلی هم مثل همه ی روحانیون از تعریف از روحانی دیگری خوشش نمی آید، استثناء خیلی از آقای خاتمی به دلیل داشتن تفکر مورد نیاز جامعه ی جهانی امروز تعریف کرده بود. حسنین هیکل قدیمی ترین روزنامه نگار عرب هم که خیلی با حکومت خوب نیست ولی به عنوان پیر سیاست مصر مورد احترام همه است، به افتخار آقای خاتمی شامی در مزرعه اش داده بود و همه ی اهالی سیاست و قلم و رسانه را هم دعوت کرده بود. آقای خاتمی میگفت در این جلسه خیلی بحث های جدی و پرمحتوا مطرح شده است. بحث شیعه و سنی، هسته ای، عراق، فلسطین هم جزئی از مباحث بوده است. در طول سفر چند روزه آقای خاتمی به مصر سه ماجرای مهم تیتر اصلی روزنامه های مصر و بسیاری از کشورهای عرب بوده: اجلاس سران کشورهای عربی، ماجرای ملوانان انگلیسی در ایران و سخنرانی های آقای خاتمی. اما در کشور خود آقای خاتمی اخبار اصلی صدا و سیما حتی اشاره ای هم نکرد. آقای خاتمی با احترامی که در دنیا دارد بزرگترین سرمایه ی ملی است که در این واویلای غربت ایران میتواند خیلی از مشکلات کشور را کم کند اما از وجودش برای حل بحرانهای موجود استفاده نمی شود. اینکه کسی مثل خاتمی در دنیا اینقدر مورد احترام است و در رسانه های رسمی ایران از او خبری نیست، خیلی برای مدیران کشور بد است. البته چون سطح صدا و سیمای کشورمان خیلی عالی است لابد کارشناسانش تشخیص نداده اند که سخنان خاتمی مثل این همه سخنرانی که پخش میشود، قابل پخش باشد. همه در مجمع روحانیون از اینکه خاتمی نام ایران را سربلند در دنیا مطرح میکند تقدیر کردند.منبع:www.webneveshteha.com
فصل تابستان نزدیک است و دوباره مسئله ی خانم ها و بد حجابی ستیزی آغاز شد، مثل هر سال. اما بیشتر این خانم ها که قرار است با بی حجابی آنان مبارزه ی همه جانبه شود، کسانی هستند که در ایام انتخابات عزیز می شوند و می توان آنان را با همان قیافه ها در تلویزیون دید که در مرود لزوم شرکت در انتخابات با آن ها مصاحبه می شود. در روزهایی که ملوانان انگلیسی در ایران بودند هم تلویزیون رسمی با یکی از اساتید مقیم ایران در همین تهران مصاحبه می کرد، وایشان که در برنامه های دیگر تلویزیون عادی ظاهر می شد با کراوات علیه انگلیس حرف زد.
این هم یک جورائی مثل کار سازمان ملل و شورای امنیت است که با مسأله ی هسته ای در ایران و اسرائیل دوگانه برخورد می کنند و کلی در رسانه های محافظه کار به آن انتقاد می شود.منبع : سایت:www.webneveshteha.com
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
لوگوی دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :4
بازدید دیروز :1 مجموع بازدیدها : 125969 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|